🔥11

دلیل خراب شدن رابطه عاشقانه | رفتارهایی که باعث نابودی زندگی مشترک می‌شوند

خطاهای فکری و شناختی روی تصمیم گیری و قضاوت ها در زندگی اجتماعی یا روابط عاطفی تأثیر می گذارند. این خطاها ممکن است موجب تخریب رابطه زناشویی شما شوند.


رابطه

مغز انسان عضو بسیار شگفت انگیزی است که قدرت پردازش بالایی دارد اما مغز هم دچار اشتباه می شود و بیشتر از اینکه بر شواهد و مدارک منطقی تکیه کند، بر تعدادی خطای ذهنی متداول تکیه دارد.

ذهن ما بر اساس الگوهای متداول باعث قضاوت های ضعیف و غیرمنطقی می شوند که خطاهای ذهنی نامیده می شوند و همین استدلال های معیوب می توانند به روابط عاطفی، اجتماعی و حتی روابط شغلی افراد آسیب بزنند. در این بخش شما را با خطاهای فکری همسران که باعث تخریب یک رابطه می شوند، آشنا خواهید شد.

خطای فکری چیست؟

خطاهای شناختی نوعی لغزش فکری است که روی تصمیم گیری و قضاوت هایمان تأثیر می گذارند و می توانند تفکرمان درباره ی دنیای اطراف را و نحوه ی نگرش ما را دگرگون کنند. افراد نه تنها در زندگی شخصی بلکه در زندگی زناشویی نیز دارای سوگیری و خطای شناختی بوده و بر این اساس، رابطه آن ها می تواند به خطر بیافتد.

این خطاها در زمان رویداد قدرت تحلیل و تفسیر و قضاوت را از ما گرفته و سبب می شود نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کنیم و بهترین تصمیم را بگیریم.

خطاهای شناختی در زندگی زناشویی

خطاهای شناختی زیر از دلایل اصلی تعارضات زناشویی هستند و بین همسران به وفور دیده می شوند، این خطاهای شناختی عبارتند از:

برچسب زدن

انسان مجموعه ای از نقاط مثبت و منفی است که بایستی در یک کل دیده شود اما افراد برچسب زن ، یک جنبه از وجود دیگران را به کل وجود آن ها تعمیم می دهند مثلا اگر همسرشان یک بار از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد، همیشه او را یک فرد بی مسئولیت می دانند. برچسب زنی باعث می شود همیشه خصوصیات بد مانند تنبلی، بی فکری، بی مسئولیتی و خسیسی را به همسر و نزدیکان خود نسبت دهیم.

خود مقصر پنداری

برخی افراد زمانی که برایشان اتفاقی پیش آید، بدون اینکه چندین عامل را بررسی کنند تنها خود را مقصر می دانند. مثلا این افراد اگر بحثی با همسر خود داشته باشند و او با فرد دیگری درگیر شود، خود را مقصر می دانند. این افراد اغلب دچار احساس گناه، شرم و… می شوند.

تفکر صفر یا صد

اکثر مهارت ها و کار های انسان در یک طیف ضعیف تا عالی قرار می گیرد اما برخی افراد دچار تفکر صفر-صدی هستند یعنی توان طیفی دیدن امور را ندارند و همه چیز را سیاه و سفید می بینند. بر اساس باور این افراد یا کاری را بایستی عالی انجام داد و یا آن که آن کار هیچ ارزشی ندارد. این افراد گهاهی حود را ناقص و گاهی بی عیب می دانند.

برعکس این دیدگاه باید بدانید عقاید و باور ها نسبی هستند وآنچه ما از حرف ها و رفتار دیگران می فهمیم تنها تفسیر و برداشت ما است. افراد دارای تفکر سیاه و سفید در زندگی زناشویی با مشکل روبرو شده مثلا در صورتی که خانواده همسر خطایی کنند، از چشم او می افتند یا مثلا او با خرید یک وسیله موافق است و دوست ندارد جایگزینی برای آن انتخاب نماید.

خطای تأییدی

افراد دچار این نوع خطای شناختی اطلاعاتی که خلاف دیدگاه خود باشند، را نادیده می گیرند و تنها به دنبال اطلاعاتی هستند که موافق دیدگاه آنها باشد. خطای تأییدی سبب می شود بپندارید طرف مقابل فلان فکر بد را درموردم می کند، درحالی که در واقعیت این طور نیست.

ذهن خوانی

افرادی که دچار این نوع خطای شناختی هستند، بر اساس دنیای ذهنی خودشان دیگران و واکنش آن ها را تفسیر می کنند. تفکر این افراد براساس فرض های اولیه ذهن خودشان است. این نوع خطای شناختی بر زندگی زناشویی تاثیر گذار است زیرا این افراد با دیدن ناراحتی همسرشان در ذهن خود همسرشان را قضاوت می کنند و فکر می کنند ناراحتی او به آنها مربوط است.

تعمیم مبالغه آمیز

فرد دچار این نوع خطای شناختی هر اتفاق منفی را به کل زندگی تعمیم می دهد و هر اتفاق را پر رنگ تر از مقدار واقعی آن می بیند.افرادی که دچار فوبیا هستند، بیشتر دچار تعمیم مبالغه آمیز می شوند.

این نوع خطای شناختی زندگی زناشویی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، مثلا فرد دچار این نوع خطا که همسرش به او بی وفایی نموده، احتمال تکرار آن را صددرصد می بیند یا اگر خانواده همسرش به او چیزی گفته اند، نمی تواند ببخشد زیرا اعتقاد دارد که این حرف تکرار می شود.

خطای انتخاب مشاهده

مغز افراد دچار این نوع خطا تنها یک چیز را خوب می بیند و به باقی چیزها توجه خاصی ندارد. این افراد اگر رابطه عاطفی موفق نداشته باشند، دیگر کسی را نمی توانند انتخاب کنند و یا اگر کسی توجه آنها را جلب کند فقط باید او را به دست آورده و دیگر نمی توانند با افراد جدید رابطه برقرار کنند.

خطای خوش بینی

افراد دچار این نوع خطای فکری نسبت به برنامه های آینده بیش ازحد خوش بینانه فکر می کنند. این افراد ممکن است بدون فکر وارد رابطه ای شوند و مشکلات این رابطه را به دلیل خوش بینی بیش از حد نادیده بگیرند ، در صورتی که اگر منطقی فکر کنند این رابطه سمی است و بودن در آن وقت تلف کردن است.

فاجعه سازی و کوچک بینی

افراد دچار این خطای شناختی، نکات مثبت و توانایی های شان را ریز و بی اهمیت دانسته و خطا های خود را بزرگ می دانند. این افراد اتفاقات بد پیش آمده را از آنچه که هست، بسیار بدتر درک می کنند. این نوع خطا نیز زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد مثلا اگر اختلاف نظری با همسر خود دارند، دیگر نمی تواند با او زندگی کنند.

استدلال احساسی

افراد دچار این خطای شناختی، واقعیت را همان چیزی می دانند که احساس منفی شان می گوید. اگر برحسب تصادف یک بار اتفاق بد بر اساس استدلال این افراد پیش آید، او فکر می کند همیشه احساساتش درست است مثلا به دلیل اینکه احساس می کند تصادف خواهد کرد به مسافرت نمی رود یا اگر همسرش با او بحث کند احساس می کند در زندگی زناشویی شکست خورده و همسرش دوستش ندارد.

برچسب‌ها:

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید