خبر خوش از افزایش مستمری مددجویان | افزایش 50 درصدی مستمری مددجویان

افزایش میزان مستمری مددجویان سازمان‌های بهزیستی و کمیته امداد در سال ۱۴۰۲، از نظر هدف اصلی خود یعنی کمک به جامعه، نتیجه مطلوبی نداشت. علاوه بر این، این افزایش با مصوبه بودجه کشور که ۴۰ درصد افزایش را پیش‌بینی کرده بود، مغایرت داشت و فقط ۲۰ درصد از آن به واقعیت پیوست. همچنین، این افزایش میزان مستمری‌ها تنها به میزان اولیه صورت گرفته بود ولی بعد از چند ماه، ۲۰ درصد دیگر نیز به میزان مستمری‌ها اضافه شد.


مستمری مددجویان

به تازگی خبر می‌رسد که در حین بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۳، اعضاء کمیسیون اجتماعی به تصویب افزایش ۳۰ درصدی مستمری مددجویان کمیته امداد و بهزیستی و نیز افزایش ۶۰ درصدی مستمری معلولین شدید و خیلی شدید رأی مثبت دادند.

اینک باید دید در صورت تصویب این لایحه در صحن علنی مجلس، دولت و در راس آن، سازمان برنامه و بودجه آن را عملی خواهد کرد یا نه؟ و آیا سازمان بهزیستی کشور با عملکرد پر انتقاد خویش، وضعیت مستمری‌های معلولان را چگونه پیش خواهد برد.
در سال ۱۳۹۵، مبلغ مستمری کمتر از ۹ درصد حداقل دستمزد بوده است، اما در سال ۱۳۹۶ این نسبت حدود ۳۵ درصد شده و در سال‌های بعد به طور تدریجی کاهش یافته است. اما آنچه که بهبود یا کاهش سطح رفاه خانوار (به ویژه مددجویان) را بهتر منعکس می‌کند، سهم این حمایت از کل هزینه ماهیانه خانوار است.

در پایان دوره اجرایی قانون برنامه ششم توسعه، این سهم نه تنها نتواست به هدف کمی تعیین شده یعنی ۴۹/۳ درصد دست یابد؛ بلکه روند کاهشی نیز داشته است. به نظر می‌رسد تحولات اقتصاد کلان یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت در دستیابی به این اهداف باشد.

شاخص قیمت مصرف‌کننده در بازه پنج‌ساله ۱۳۹۶ تا،۱۴۰۰ بیش از ۳۳۷ درصد افزایش و درآمد ملی سرانه در همین بازه ۵/۴ درصد کاهش یافته که به معنی کاهش رفاه نسبی و افزایش هزینه‌های خانوارهاست. طبیعی است در چنین شرایطی به رغم فعالیت بیشتر نهاد‌های حمایتی، معیشت خانوار‌های کم‌درآمد تنگ‌تر شده و دسترسی به مسکن، شغل و درآمد مناسب دشوارتر می‌شود. درواقع فعالیت نهاد‌های حمایتی مغلوب متغیر‌های کلان اقتصادی خواهد شد.

طبق مطالعات اظهار شده دو نهاد حمایتی، در سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ مجموعا بیش از ۱.۳۶ میلیون شغل برای مددجویان ایجاد شده است. اما از سوی دیگر شواهد نشان می‌دهد در این بازه، جمعیت شاغلان در سه دهک اول کاهش یافته است. در سال ۱۳۹۵ براساس داده‌های هزینه و درآمد خانوار، ۵۱/۸ درصد سرپرست خانوار‌های سه دهک اول شاغل بوده‌اند که این نسبت پس از پنج سال به ۴۸/۶ درصد کاهش یافته است.

ازطرفی حدود ۴ درصد سرپرستان این خانوار‌ها بیکار بوده‌اند که در سال ۱۴۰۰ به حدود ۳ درصد رسیده است. در نتیجه مجموعا درآمد افزوده شده است.

در سال ۱۳۹۵ حدود ۳۸ درصد از سرپرستان خانوار‌های کم‌درآمد، غیرشاغل و دارای درآمد بوده‌اند که این نسبت پس از پنج سال به حدود ۴۳ درصد رسیده است یعنی در این بازه بخشی از خانوار‌های کم‌درآمد، کاملا از بازار کار خارج شده و از سایر درآمد‌ها مانند مستمری، یارانه یا درآمد بازنشستگی استفاده کرده‌اند.

عدم ثبات اقتصاد کلان به کاهش رشد اقتصادی، کاهش دستمزد‌ها و محدود شدن فرصت‌های شغلی منجر می‌شود. همچنین تورم بالا، توزیع ثروت را نیز به ضرر افراد کم‌درآمد جامعه تغییر می‌دهد. از این رو می‌توان فقر را یکی از پیامد‌های بی‌ثباتی در اقتصاد کلان برشمرد. پس ضروری است پیش از تدوین برنامه‌های حمایتی، رشد و ثبات اقتصادی مورد توجه قانون‌گذاران قرار گیرد.

بدون توجه به ابعاد کلان اشتغال، نمی‌توان انتظار موفقیت قابل‌توجهی از برنامه‌های اشتغال حمایتی داشت. کاهش رشد اقتصادی و تورم بالا در این بازه، ظرفیت ایجاد مشاغل پایدار و با درآمد مناسب را محدود کرده است. ازطرفی اگر مشاغل ایجاد شده درآمد پایینی داشته باشند، ممکن است حتی انگیزه مشارکت اقتصادی گروه‌های کم‌درآمد کاهش یافته و فرد مددجو ترجیح دهد از مزایای نقدی و مستمری نهاد‌های حمایتی استفاده کند و از بازار کار خارج شود؛ بنابراین لازمه موفقیت برنامه‌های اشتغال‌زایی، ثبات شرایط اقتصاد کلان (از جمله مهار تورم و رشد اقتصادی پایدار) است.

از طرف دیگر، رویکرد برنامه ششم توسعه بیشتر حمایت از فقرا به جای کاهش فقر بوده است. درحالی که سیاست‌های حمایتی باید تا حد ممکن به توانمندسازی و خروج نیازمندان از چرخه حمایت منجر شوند. لازمه این رویکرد، شناخت عوامل ایجادکننده فقر (مانند رکود اقتصادی، تورم، پوشش ناکافی بیمه‌های اجتماعی و درمانی، محدودیت دسترسی به اعتبار برای عبور از شوک‌های مالی و…) و جلوگیری از وقوع یا کنترل آنهاست.
منبع: افکارنیوز

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید