روانشناسی رابطه علمی است که به بررسی رفتارها و تعاملات انسانها در روابط بین فردی میپردازد. روانشناسی رابطه به بررسی عواملی مانند عشق، احساسات، ارتباطات و مشکلات روابط میان افراد میپردازد و برای بهبود روابط میان افراد کمک میکند. در ادامه به برخی از مباحث مهم در روانشناسی رابطه پرداخته خواهد شد.یکی از مفاهیم اساسی در روانشناسی رابطه، الزامات و نیازهای انسانی است. انسانها با تمامیت ژنتیکی به دنیا میآیند و از اتکای به دیگران به منظور تأمین نیازهای روانی، عاطفی و اجتماعی خود نیازمند هستند.در ادامه با بروز ترین مشکلات در روانشناسی رابطه می پردازیم.
پیش زمینهها را در نظر بگیرید
مشکلات شخصیتان را حل کنید
قبل از کشیدن پای خانواده همسر و حل مشکلات مربوط به آن، مشکلات شخصیتان را با همسرتان حل کنید. اگر با همسرتان اختلاف دارید الویت اول رفع و رجوع این اختلافات است و مشکلات و گلههای مربوط به خانواده همسر یا هرکس دیگری در الویتهای بعدی قرار میگیرد. مثلا اگر شما به همسرتان اعتماد ندارید، اگر مشکلات جنسی دارید، اگر نمیتوانید با یکدیگر صمییم باشید و … قدم اصلی و اولیهتان باید رفع این مسائل باشد نه مشکلاتی مانند دخالت والدینش در زندگی یا متلکی که خواهر شوهرتان به شما انداخته است! تا زمانی که مشکلات اصلیتان را حل نکردهاید وارد مسائل حاشیهای نشوید و به اصطلاح قوزِ بالا قوز درست نکنید.
حیاتی بودن موضوع روی رابطهتان را بررسی کنید
مورد بعدی که قبل از مطرح کردن و گله از خانواده هسمر باید در نظر داشته باشید بررسی میزان اهمیت آن روی شما، زندگی و رابطهتان است. بگذارید یک مثل پزشکی را برایتان مطرح کنیم. تا به حال شده است برای داشتن یک جوش یا زائده روی پوستتان به پزشک مراجع کنید و او بگوید :”اگر بهش دست نزنید بهتره چون ریسکش بالاست و ممکنه خطرات جدی به همراه داشته باشه”. پیش کشیدن پای خانوادهها و گله شکایت از آنها هم دقیقا باید وقتی انجام شود که ارزشش را داشته باشد چون در اغلب موارد با چالش و تنش در رابطه خودتان همراه است. پس مراقب باشید مسائل جزئی و اختلافات بیاهمیت مانند اینکه “چرا به من اخم کرد”، “چرا دیر به من زنگ زد”، “چرا تبریک نگفت” و … را تبدیل به یک بحران نکنید. شما زمانی باید موضوع خانواده همسر را یک صورت مساله جدی در نظر بگیرید که اثر مستقیم روی زندگی و رباطهتان گذاشته باشد.
فرق بدگویی و گله را بدانید
گله و شکایت کردن با بدگویی زمین تا آسمان متفاوت است. به دو متن زیر دقت کنید:
متن شماره ۱.
“من نمیدونم مامانت چرا وقتی مهمون داره قرمه سبزی میذاره همیشه، بابا مرغ بذار، فسنجون بذار، قیمه بذار مگه هیچی بلد نیستی؟ هربار میریم خونهشون قرمه سبزی، قرمه سبزی، حالا نمیگم بد میشه خدایی خوشمزه است ولی خسته شدیم انقد قرمهسبزی گذاشته. خواهرتم همچین به به و چه چه میکنه انگار اولین بار قرمه سبزی میخوره بابا خودمونم بلدیم قرمهسبزی بذاریم به خدا”.
متن شماره ۲.
“راستش من برای خونواده ات احترام زیادی قائلم و میدونم اونا هم خیر و صلاح ما و زندگیمون رو ولی خودت که میدونی دخترمون الان برای لج بازیش تحت مشاوره است و مشاور گفته نباید وقتی گریه می کنه به خواسته اش برسه، مامانت بنده خدا نمیدونه خب برنامه ما چیه واسه همین تا نگار گریه میکنه هرچی یمخواد بهش میده که این باعث لج باز تر شدنش میشه، نظرت چیه این موضوع را با مادرت هم مطرح کنیم بدونه که بتونه بیشتر کمکون کنه”
احتمالا متوجه شدهاید که متن شماره ۱ تنها یک بدگویی بی دلیل و بیجهت بود که هیچ کمکی به رابطه شما نمیکند حتی همسرتان را نسبت به رابطه شما و خانوادهاش حساس خواهد کرد و متن شماره ۲ یک گفتگوی با درایت و مفید که به صلاح همه اعضای خانواده است و در جهت پیشبرد و ارتقای رابطه شما. پس تصور نکنید هر اختلاف سلیقه و نظری که با خانواده همسر دارید باید در قالب گله و شکایت بیان کنید!
مطمئن شوید این مشکل ناشی از توقعات شما نیست
همانطور که در بالا توضیح دادیم شما باید زمانی گله و شکایت از همسرتان را مطرح کنید که پای یک موضوع اساسی و مهم که روی رابطهتان اثر منفی داشته باشد در میان باشد نه پای سلیقه و توقعاتی که لزوما صحیح نیستند. حتما از منطقی بودن توقعاتتان به کمک یک روانشناس مطمئن شوید و به هیچ عنوان با افراد نا آگاهی که تنها از روی تجربه شخصی خودشان و بدون شناخت عمیق رابطهتان درباره خانواده همسرتان نظر میدهند مشورت نکنید. برخی از توصیههای ناآگاهانه، غیر علمی و بسیار مخرب را برایتان آورده ایم. این توصیهها برگرفته از مکالماتی است که در اتاقهای مشاوره با آن روبرو بودهایم :” الان جواب مادر شوهرتو ندی تا آخر باید توسری بخوری”، “تلفن زد جواب نده تا بفهمه ناراحتی”، “اصلا محل خانواده شوهرت نذار”، “خواهرشوهرت خواست نظر بده قشنگ حالشو بگیر”، “بالاخره خانواده شوهرن دیگه توقع خوبی ازشون نداشته باش”، ” نذار شوهرت تنها بره خونه مادرش پرش کنن” و … تمام این توصیهها برگرفته از تجربه شخصی افراد است و حتی روی زندگی خودشان هم جواب نداده چه برسد زندگی شما که چیزی از آن نمیدانند. پس در قدم اول اگر مشکلی وجود دارد بدون کشاندن موضوعات خانوادگی به خارج از خانه با یک مشاور صحبت کنید تا بتواند بررسی کند چقدر این موضوع ناشی از یک مساله جدی و نیازمند پیگیری و چقدر ناشی از افکار منفی و ناکارآمد شماست.
شرایط را پیشبینی کنید
احتمالا شما روی همسرتان شناخت دارید. میدانید از چه چیزهایی ناراحت و از چه چیزهایی خوشحال میشود، احساسش را نسبت به خانوادهاش میدانید، میدانید به چه چیزهایی نسبت به خانوادهاش حساس و به چه چیزهایی حساس نیست. میدانید به چه مواردی مقاوت نشان میدهد و نسبت به چه مواردی بدون گارد میتواند صحبت کند. پس بهتر است قبل از اینکه موضوع را مطرح کنید نسبت به عکس العمل او پیشبینی لازم را داشته باشید و اگر فکر میکنید موضوع برای او حساس است باید شرایط لازم را فراهم کنید تا بتوانید با کمترین تنش و شیوهای مناسب با شرایط مساله را مطرح کنید.
صلاح همسرتان را در نظر بگیرید
در هر موضوعی که لازم است درباره خانواده همسرتان مطرح کنید باید تمام جوانب را در نظر بگیرید. یکی از این جوانب مهم خیر و صلاح همسرتان و رابطه خودتان است. همیشه در هر مسالهای باید سود و زیان کارتان را در نظر بگیرید. با عنوان کردن این موضوع چه چیزهایی به دست میآورید و چه چیزهایی را از دست میدهید؟ همسرتان چطور؟ او با عنوان کردن این موضوع از جانب شما با چه چالشهایی روبرو میشود؟ آیا توان برطرف کردن این چالش را دارد؟ در موقعیت مناسبی است؟ شرایط شنیدنش را دارد؟ از همه مهمتر کاری از او ساخته است یا تنها درگیری فکری برایش ایجاد میشود؟ شما و همسرتان در یک تیم هستید پس مانند یک هم تیمی دلسوز همانطور که صلاح خودتان را در نظر میگیرید صلاح او هم در نظر بگیرید.
خود را جای همسرتان بگذارید
توانایی همدلی و همدردی یک مهارت بسیار مهم و حیاتی در رابطه زناشویی است. شما باید بتوانید خود را جای هسمرتان بگذارید، با کفش او راه بروید بعد قضاوتش کنید! مثلا درست است که وابستگی والدین و فرزندان به شدت به رابطه زناشویی آسیب میزند اما اگر قرار است این وابستگی همسرتان را به خاواده را کم کنید باید این درک را داشته باشید که او یک فرد وابسته است و نمیتواند همانطور که شما میخواهید به یکباره تمام وابستگیهایی که در عرض چند سال به وجود آمده است یک هفته یا یکساله از بین ببرد!
چگونه مطرح کنیم؟
زمان و مکان مناسب
اولین و مهمترین نکته نه تنها در مطرح کردن گله و شکایت علیه خانواده همسر بلکه در هر گفتگویی با همسرتان این است که مطمئن شوید مکان و زمان مناسبی را برای این کار برگزیدهاید وگرنه نه تنها حرفتان اثری روی او ندارد بلکه ممکن است نتیجهای عکس هم داشته باشد! مثلا لزومی ندارد درست زمانی که از مهمانی منزل خانواده همسرتان برگشتهاید بحث و گلهتان را مطرح کنید یا وسط مراسم مهمی که مربوط به خانواده همسرتان است به جای اینکه اجازه دهید از کنار خانوادهاش بودن لذت ببرد مدام در گوشش بخوانید که ناراحت هستید. حتی شرایط روحی همسرتان نیز مهم است، وقتی او برای خانوادهاش دلتنگ است، درگیر مشکلات کاری و تحصیلی است یا دغدغههای مختلفی دارد که از او زمان و انرژی میگیرد و نیاز دارد در کنارش باشید، زمان مناسبی برای مطرح کردن موضوعات مهمی مانند حل اختلافالت خانوادگی نیست.
در ابتدای صحبت قصد و نیتتان را بیان کنید
نیتتان از مطرح کردن این موضوع چیست؟ اگر نیتتان برگرفته از حسادت، کینه، لجاجت به خانواده شوهر و قدرت نمایی علیه آنهاست بهتر از قبل از مطرح کردنش روی خودتان کار کنید تا این هیجانات منفی را در خودتان مدیریت کنید. اما اگر مطمئن هستید نیتتان منطقی و اصولی است و برگفته از چهارچوبی است که حد و حدودش را علم تعیین کرده است این نیت را با همسرتان مطرح کنید. اجازه دهید قبل از شنیدن گلههای شما از نیتتان با خبر شود. میتوانید با چنین جملاتی شروع کنید:” خانوادهات خیلی برای من مهم هستند چون میدونم برای تو مهم هستند”، ” من چه بخوام چه نخوام به خاطر تو احترام خونوادهات رو به خودم واجب میدونم”، “نمیدونم میدونی یا نه ولی من خیلی برای اعضای خونوادهات ارزش قائلم چون با حفظ ارزش اونا ارزش تورو حفظ کردم و با حفظ ارزش تو ارزش خودم حفظ میشه، “امیدوارم از حرفایی که میخوام بزنم سوء برداشت نکنی چون واقعا قصدم خیره” و … از این جملات میتوان بسیار گفت و نوشت اما این شمایید که بر اساس خلق و خو و شناختی که از هسمرتان دارید تصمیم میگیرید موضوع را چطور مطرح کنید.
قبل از صحبت درباره خانوادهاش از او اجازه بگیرید
درست است که همسر باید اولین الویت یک زندگی مشترک باشد اما این دلیل نمیشود که چون الویتِ همسرتان هستید هرچه دلتان میخواهد درباره خانوادهاش بگویید. خانواده قسمت مهمی از هویت افراد است و وقتی شما به خانواده کسی توهین میکنید درواقع در حال توهین به هویت او هستید. این موضوع به خصوص در فرهنگ و سبک تربیتی ما که فرزندانی وابسته تربیت میکنند اهمیت دوچندانی دارد. درست است که وابستگی بد است اما نمیتوانیم همه افراد را به دلیل وابستگیشان به خانواده متهم کنیم و بخواهیم تمام این وابستگی را یک شبه از بین ببرند و همسرشان را الویت قرار دهند! اگر حس میکنید همسرتان چنین تعصباتی نسبت به خانوادهاش دارد او را درک کنید. میتوانید به او کمک کنید این وابستگی را مدیریت کند اما تا زمانی که این اتفاق نیفتاده است باید این احساساتش را درک کنید. سعی نکنید در موقعیتی قرارش دهید که حس کند در حال حمله به او و خانوادهاش هستید برای اینکه به او احساس امنیت دهید و سپر دفاعیش را بشکنید میتوانید از او اجازه بگیرید که در مورد خانوادهاش صحبت کند. اگر اجازه نداد میتوانید از او بخواهید هر زمان که آماده شد این شرایط را فراهم کنید. به او اطمینان دهید که تا زمانی که خودش نخواهد این اتفاق نخواهد افتاد اما نیاز دارید این کار را انجام دهید.
باید یک گفتگوی دو نفره باشد
صحبت درباره خانواده هسمرتان باید یک گفتگوی دو نفره باشد. توجه داشته باشید یک گفتگوی دو نفره نه یک جر و بحث همراه با تنش! همسرتان هم باید بخواهد دراینباره صحبت کند، شنونده باشد و نظرش را بدهد. نمیتوانید چشمانتان را ببندید و بدون توقف صحبت کنید و اجازه ندهید او پاسختان را بدهد. اگر حس کردید همسرتان عصبی شده، نمیتواند منطقی گفتگو کند و یا احساساتی شده است میتوانید آرامش کنید و از او بخواهید موضوع گفتگو را به روز دیگری موکول کنید، روزی که بتوانید همچنان یک گفتگو منطقی و کارآمد داشته باشید.
چند نکته مهم
پای مقایسه را به میان نیاورید
شما، همسرتان و رابطهتان منحصر به فرد هستید و وقتی پای خانوادههایتان وسط میآید این منحصر به فردی دو چندان نیز خواهد شد. پس به هیچ عنوان نه در ذهن خودتان نه در گفتگو با همسرتان پای مقایسه را به میان نیاورید.
بازی پیش کشیدن گذشته را فراموش کنید
پیش کشیدن گذشته به هیچ عنوان در هیچ بحثی رفتار کارآمدی نیست. روی موضوع اصلی متمرکز باشید و اگر از گذشته موضوعی وجود دارد که لازم است حل شود در فرصت مناسب و به شیوه اصولی بدون قاطی کردنش با مساله اصلی حلش کنید. آن هم نه همه را باهم، بلکه یکی یکی و بدون عجله.
کسی را دخالت ندهید
موضوعات مربوط به خانواده همسرتان به شما و همسرتان مربوط است، به هیچ عنوان تا زمانی که این مساله بین خودتان دو نفره مطرح نشده است و دربارهاش تصمیمی نگرفتهاید به هیچ عنوان کسی را دخالت ندهید. لزومی ندارد اگر از خواهر شوهرتان گله دارید حتما خودش هم از همان ابتدا در جریان موضوع باشد! عجله نکنید. با همسرتان تصمیم بگیرید چه زمانی و با چه شیوهای چه کسی را در جریان بگذارید.
از احساساتش سوء استفاده نکنید
بازی قهر کردن، در نقش مظلوم فرو رفتن، گریه و زاری کردن و قربانی کردن خودتان را فراموش کنید. شاید همسرتان به خاطر افسردگی و گریههای شما طرف شما را بگیرد اما چنین چیزی موقت و برای کنترل احساسات شماست اما نمیتوانید منطق و افکار همسرتان را با این شیوه کنترل کنید. لزومی ندارد او دلش برای شما بسوزد! قوی باشید و با استدلال و منطق حقتان را بگیرید و اجازه دهید همسرتان نیز بدون درگیری با احساسات تصمیم درست بگیرد.
صریح و روشن صحبت کنید
موضوع را کش ندهید، دور سرتان نپیچید، سخت و پیچیدهاش نکنید، صریح، روشن و شفاف بگویید از چه چیزی و چرا ناراحت هستید! صورت مساله اصلی رل بیان کنید و موضوع را به حاشیه نکشانید.