نشانه های نداشتن بلوغ عاطفی
لازم به ذکر است که در این مطلب قضاوتی وجود ندارد، فقط چند بینش صادقانه خواهید دید که به شما کمک میکند رشد کنید:
از گفتگوهای دشوار اجتناب میکنید
به آخرین باری فکر کنید که کسی میخواست در مورد موضوع مهمی گفتگو کند. آیا بهانه ای برای توقف گفتگو یافتید؟ اگر پاسختان مثبت است، معلوم میشود که بلوغ عاطفی شما احتمالا تعریفی ندارد. طبیعی است که نخواهیم در مکالمهای غوطهور شویم که به نظر میرسد چندان سرگرم کننده نخواهد بود.
اما نکته اینجاست: نادیده گرفتن این صحبتها در واقع میتواند رشد عاطفی شما را متوقف کند. حقیقت این است که بلوغ عاطفی توانایی درگیر شدن در گفتگوی معنادار را ایجاب میکند، حتی زمانی که آن گفتگو برایتان ناراحت کننده باشد.
مدیریت احساسات برای شما دشوار است
آیا تا به حال این را تجربه کرده اید که احساساتتان سوار بر یک ترن هوایی هستند، با این تفاوت که شما کنترل کننده آن نیستید؟ این یک تجربه رایج است. اما برای کسانی که هدفشان بلوغ عاطفی است، تسلط بر احساسات ضرورت دارد.
جالب اینجاست که مطالعات نشان داده اند محیط زندگی ما بلوغ عاطفیمان را در بزرگسالی شکل میدهد. بله، واکنشهای عاطفی ما اغلب ریشه در الگوهایی دارد که در اوایل دوران کودکی ایجاد شده است. اما این بدان معنا نیست که شما در این الگوها گیر کردهاید.
بالغ بودن از نظر عاطفی به این معناست که تشخیص دهید چه زمانی احساس ناراحتی، اضطراب یا هیجان بیش از حد دارید و بدانید چطور خود را آرام کنید.
دیگران را مقصر مشکلات خود میدانید
یکی دیگر از نشانه های عدم بلوغ عاطفی، ناتوانی در پذیرفتن مسئولیت کارهای خودتان است، به طوری که اغلب به سرزنش دیگران متوسل میشوید.
این عدم تمایل به پذیرش عواقب کارهایتان میتواند منجر به عدم رشد شخصی شود و مانع بلوغ عاطفی شما خواهد بود. سرزنش دیگران راه سادهای است و در مقابل، پذیرفتن مسئولیت، درس گرفتن از اشتباهات و رشد فردی بسیار دشوارتر، اما بینهایت برای شخصیت شما مفید و موثر است.
برای همدردی با دیگران مشکل دارید
همدلی چسبی است که ارتباطات انسانی را در کنار هم نگه میدارد. این توانایی بسیار ارزشمند است که خود را به جای فرد دیگری بگذارید و احساسات و دیدگاههای او را درک کنید. اما اگر این کار برایتان دشوار باشد چه؟ در واقع مشکل در درک دیگران و همدلی کردن با آنها یکی از نشانه های عدم بلوغ عاطفی است.
به عنوان مثال، تصور کنید دوستتان دوران سختی را سپری میکند، زیرا به تازگی شغل خود را از دست داده است. به جای اینکه ترس و ناامیدی او را تایید کنید، ممکن است به او بگویید که مثبت بماند و اتفاق مهمی رخ نداده و مواردی از این دست!
آیا شما هم چنین حرفهایی میزنید؟ البته این احتمال هم وجود دارد که بلد نباشید که چطور باید نسبت به ناراحتی دیگران واکنش نشان دهید. خبر خوب این است که همدلی مهارتی است که میتوان آن را توسعه داد.
با گوش دادن آگاهانه و تمایل به درک تجربیات و احساساتی که ممکن است برای شما بیگانه باشند، میتوانید همدلی را تمرین کنید.
نکته: هر زمان که کسی مشکلات خود را با شما در میان میگذارد، سعی کنید واقعاً گوش دهید – نه فقط به کلمات، بلکه به احساسات پشت کلمات!
در تعیین حد و مرز مشکل دارید
در تعیین حد و مرز مشکل دارید – نشانه های عدم بلوغ عاطفی
این یک احساس آشنا است: میخواهید در کنار همه، هر زمان که به شما نیاز داشتند، باشید؛ اینطور نیست؟
با این حال، یک چیز وجود دارد که باید بدانید:
اگر «نه» گفتن به شما احساس گناه میدهد، یا زمان شخصی شما دائماً توسط خواستههای دیگران هدر میشود، احتمالا به بلوغ عاطفی نرسیدهاید! مرزها برای آرامش ما مهم هستند و عدم تعیین آنها باعث میشود احساس خستگی و فرسودگی کنید.
آیا این خسته کننده نیست که همیشه برای دوستان، خانواده و حتی همکاران در دسترس باشید؟ تعیین حد و مرز به این معناست که بدانیم کجا پایان لطف کردن است و هنگامی که در مورد مرزهای خود شفاف هستید، این یک گام قدرتمند به سمت احترام به خود و انعطاف پذیری عاطفی برداشتهاید.
اغلب حالت تدافعی دارید
تصور کنید شخصی به شما توصیه یا انتقاد سازنده ای میکند. آیا واکنش فوری شما یک حالت تدافعی و تند است؟ اگر اینطور است، شاید تا به حال فکرش را نکرده باشید، اما این حالت تدافعی در واقع میتواند نشانه ای از عدم بلوغ عاطفی باشد.
بله، این یک غریزه طبیعی است که از منیت و هویت خود دفاع کنیم. اما حالت تدافعی مداوم میتواند مانعی برای رشد شخصیت شما باشد و مکالمه و فرصت یادگیری چیزهای جدید را در مورد خودتان یا موقعیتها از بین میبرد. مانند زندگی در یک قلعه – شاید امن، اما منزوی و بعد از مدتی کمی تنها. چه اتفاقی میافتد اگر بهجای اینکه فوراً برای واکنش نشان دادن آماده شوید، یک لحظه به بازخورد رفتارتان فکر کنید؟
درست است که گاهی کنترل افکار و واکنشتان ساده نیست اما میتواند به خودآگاهی عمیق تر و رشد عاطفی منجر شود.
بخشیدن برایتان سخت است
نگه داشتن کینه در دل میتواند شبیه پوشیدن زره باشد: سنگین و طاقتفرسا. اگر متوجه شدهاید که دردهای گذشته را بارها و بارها در ذهنتان تکرار میکنید، یا فهرستی ذهنی از اشتباهاتی که دیگران در حق شما انجام دادهاند را به همراه دارید، این نشانه آشکاری است که بلوغ عاطفی ندارید.
بخشش به معنای رها کردن شخص دیگری نیست بلکه به معنای آزاد کردن خودتان است. نبخشیدن مثل نوشیدن زهر است و آرامش و شادی شما را از بین میبرد، و در عین حال هیچ تغییری در گذشته ایجاد نمیکند. بخشیدن به این معنی نیست که از آنچه اتفاق افتاده چشم پوشی میکنید.
بلکه بدان معناست که تصمیم میگیرید ذهنتان را آزاد کنید. شاید تعجب آور نباشد که سفر به سوی بخشش مستلزم مقدار زیادی شجاعت و شفقت است البته بیشتر برای خودتان!
بخشش یک فرآیند چالش برانگیز است، یک فرآیند عمیقاً شخصی، و ممکن است به نظر غیرقابل تصور باشد که کسی را از قلاب عاطفی خود دور کنید.
اما واقعیت این است که عمل بخشش کمتر مربوط به کسی است که به شما ظلم کرده و بیشتر به این موضوع مربوط میشود که به خودتان اجازه دهید با قلبی سبکتر به جلو حرکت کنید.
دائماً به دنبال تأیید دیگران هستید
درست است که همه دوست دارند مورد قدردانی قرار بگیرند و احساس باارزش بودن داشته باشند، اما یکی از نشانه های نبود بلوغ عاطفی این است که مدام به دنبال تایید دیگران باشید. چنین ویژگی نشان میدهد که به جای داشتن عزت نفس بالا، به منابع بیرونی اعتماد دارید.
به دنبال تایید دیگران بودن فقط لذت بردن از تعریف و تمجید نیست بلکه به این معناست که نیاز به تأیید تصمیمات و عزت نفس شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
اینطور به قضیه فکر کنید. وقتی برای سنجش ارزش خود به دیگران اتکا دارید:
خلق و خوی شما با نظرات آنها تغییر میکند.
ممکن است ارزش های خود را به خطر بیندازید تا با آنها سازگار شوید.
میتوانید در نهایت روی یک تردمیل بیپایان راه بروید و به دنبال گرفتن تایید بعدی باشید.
بدترین جنبه چنین رفتاری این است که انگار خانهتان را روی ماسه ساختهاید، لرزان و ناپایدار. بلوغ عاطفی ناشی از شناخت ارزش ذاتی خود، صرف نظر از تایید یا انتقاد سایر آدمهاست.