روانشناسی شخصیت درونگراها | 7 رفتار درونگراها که اکثر مردم آن را اشتباه می دانند

درونگرا بودن گاهی اوقات می تواند احساس کند که به زبان دیگری صحبت می کنید. ما کمی متفاوت از همتایان برونگرا خود عمل می کنیم و این می تواند منجر به برخی سوء تفاهمات جدی شود.


فقط به این دلیل که از تنهایی لذت می بریم به این معنی نیست که ضد اجتماعی هستیم. و فقط به این دلیل که ساکت هستیم، به این معنی نیست که چیزی برای گفتن نداریم.

درونگرا بودن به معنای خجالتی بودن یا بی‌تفاوت بودن نیست، بلکه این است که انرژی خود را از کجا می‌گیریم و چگونه با دنیا تعامل می‌کنیم.

کلید درک ما در کشف رفتارهایی نهفته است که اغلب اشتباه درک می شوند. بنابراین، بیایید به 9 رفتار درونگراها بپردازیم که اکثر مردم تمایل دارند آنها را اشتباه بگیرند، درست است؟
1) لذت بردن از تنهایی

درونگراها معمولاً ترجیح می دهند زمان خود را به تنهایی بگذرانند و این می تواند رفتاری باشد که بسیاری از مردم آن را اشتباه درک می کنند.
وقتی در شرکت خود هستیم لزوماً غمگین یا تنها نیستیم. این فقط راه ما برای شارژ کردن است. وقتی تنها هستیم، این شانس را داریم که فکر کنیم، خلاق باشیم و به سادگی از افکار خود لذت ببریم.

این در مورد ضد اجتماعی بودن نیست. در واقع، کاملا برعکس. عشق ما به تنهایی به ما کمک می کند تا زمانی که معاشرت را انتخاب می کنیم با دیگران ارتباط بهتری برقرار کنیم. در مورد تعادل است.
بنابراین دفعه بعد که فردی درونگرا را دیدید که به جای شب در شهر، یک شب آرام را انتخاب می کند، به یاد داشته باشید که دلیل آن این نیست که از بودن در کنار مردم لذت نمی برند. این به سادگی راه آنها برای سوخت گیری انرژی است.
2) گوش دادن بیشتر از صحبت کردن

به عنوان یک درونگرا، اغلب متوجه شده ام که مردم سکوت من را با بی علاقگی یا دوری اشتباه می گیرند. اما حقیقت این است که من فقط یک شنونده خوب هستم.

در مجامع اجتماعی، در حالی که دیگران مشغول صحبت کردن هستند، معمولاً من هستم که به آرامی مکالمات اطرافم را مشاهده و جذب می کنم. این به این معنا نیست که من چیزی برای گفتن ندارم، فقط ترجیح می دهم ابتدا گوش کنم، آنچه را که شنیده ام پردازش کنم و سپس پاسخ دهم.
من یک مهمانی اداری خاص را به یاد می آورم که در آن بیشتر وقتم را بی سر و صدا به همکارانم نگاه می کردم. برخی آن را به عنوان ضداجتماعی یا بی علاقه بودن من به اشتباه درک کردند.

با این حال، واقعیت این بود که من به روش خودم از خودم لذت می بردم. به جای اینکه از مکالمه ای به مکالمه دیگر بپرم، عمیقاً گوش می کردم، درباره همکارانم بیشتر یاد می گرفتم و بینش هایی به دست می آوردم که در هیاهوی گفتگو از دست می رفت.

دفعه بعد که متوجه ساکت بودن یک درونگرا می‌شوید این را به خاطر بسپارید – به این معنی نیست که آنها بی‌علاقه یا بی‌تفاوت هستند. آنها ممکن است با دقت به گفتگوهای اطراف خود گوش دهند و پردازش کنند.
3) ترجیح دادن گفتگوهای عمیق به صحبت های کوچک

درونگراها اغلب به مکالمات عمیق و معنادار ترجیح می دهند تا اینکه به صحبت های کوچک بپردازند. این گاهی اوقات ممکن است با جدی بودن یا غیرقابل دسترس بودن اشتباه گرفته شود.

اما اینجا چیزی است که باید در نظر گرفت: تحقیقات نشان می‌دهد که درگیر شدن در مکالمات اساسی‌تر به جای مکالمات کوچک و بی‌اهمیت می‌تواند در واقع مردم را شادتر کند.
درست است. در حالی که درونگراها ممکن است اولین کسانی نباشند که در مورد آب و هوا یا جدیدترین شایعات افراد مشهور وارد گفتگوی چت می شوند، آنها معمولاً آماده و مایل به شرکت در بحث هایی هستند که به زیر سطح می پردازند.

بنابراین، اگر به نظر می‌رسد یک درون‌گرا به صحبت‌های کوچک بی‌علاقه است، به این دلیل نیست که به برقراری ارتباط اهمیت نمی‌دهد. آنها احتمالاً فقط منتظر هستند تا مکالمه به سمت چیزی کمی اساسی تر تبدیل شود.
4) نیاز به زمان برای فکر کردن قبل از پاسخ دادن

درونگراها اغلب متفکر و متفکر هستند، به این معنی که گاهی اوقات قبل از پاسخگویی به زمان نیاز داریم تا اطلاعات را پردازش کنیم. این را می توان با نداشتن نظر یا کندی در واکنش اشتباه گرفت.

در واقع، ما فقط برای فرموله کردن افکارمان وقت می گذاریم. ما ترجیح می‌دهیم به‌جای اظهارنظرهای سریع و غیرمستقیم، پاسخ‌های سنجیده ارائه کنیم.
این ویژگی در واقع می تواند یک مزیت بزرگ در موقعیت هایی باشد که نیاز به تصمیم گیری دقیق یا درک دقیق دارند.

اگر یک درونگرا قبل از پاسخ دادن کمی مکث کرد صبور باشید. بدانید که آنها احتمالا فقط اطلاعات را پردازش می کنند و پاسخ خود را با دقت برنامه ریزی می کنند.
5) ارزش گذاری کیفیت بر کمیت در روابط
درونگراها اغلب به جای کمیت، به کیفیت روابط خود اهمیت می دهند. این یک ویژگی است که گاهی اوقات ممکن است به عنوان انحصاری یا ضربه زننده به اشتباه درک شود.

اما حقیقت این است که درونگراها معمولاً ارتباطات عمیق و معناداری را دوست دارند و ترجیح می‌دهند که زمان و انرژی خود را صرف چند رابطه نزدیک کنند تا اینکه خود را در میان دوستی‌های سطحی متعدد پراکنده کنند.

این در مورد نخبه گرا بودن یا انتخابی بودن نیست. این در مورد داشتن روابط غنی و کامل است که واقعاً مهم است.
6) چالش برانگیز بودن شبکه

رویدادهای شبکه می تواند مانند یک پیچ و خم دلهره آور به نظر برسد. موسیقی بلند، صحبت های کوچک، فشار برای ملاقات با افراد جدید – همه اینها می تواند کمی طاقت فرسا باشد.
به یاد دارم که در اوایل کارم در یک کنفرانس بزرگ شرکت کردم. من توسط افراد برونگرا احاطه شده بودم که به نظر می رسید در محیط شلوغ رشد می کنند و بدون زحمت ارتباط برقرار می کنند. در همین حال، احساس کردم که احساس تخلیه و بی‌مکانی می‌کنم.

این بدان معنا نیست که افراد درونگرا نمی توانند شبکه سازی کنند یا اینکه ما برای ایجاد روابط حرفه ای ارزش قائل نیستیم. فقط رویدادهای شلوغ و پر سر و صدا می توانند برای ما بیش از حد تحریک کننده و خسته کننده باشند.

با توجه به انتخاب، ممکن است یک جلسه قهوه انفرادی یا یک رویداد شبکه ای کوچکتر و صمیمی تر را ترجیح دهیم.
۷) خودآگاهی بالا

درونگراها اغلب دارای درجه بالایی از خودآگاهی هستند. به لطف ماهیت درون نگر خود، ما تمایل داریم تا درک عمیقی از افکار، احساسات و انگیزه های خود داشته باشیم.

این خودآگاهی، با این حال، گاهی اوقات می تواند با خود جذبی یا بیش از حد درون نگر بودن اشتباه گرفته شود. این در مورد غوطه ور شدن در خود نیست؛ این در مورد درک ما و نحوه تعامل ما با جهان است.

این کیفیت می تواند فوق العاده سودمند باشد. این به ما این امکان را می دهد که درک روشنی از نقاط قوت، ضعف و آنچه که برای پیشرفت نیاز داریم، چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفه ای، داشته باشیم.

وقتی یک درونگرا به نظر می رسد عمیقاً در فکر است، احتمالاً فقط خودآگاهی خود را به کار می گیرد و تجربیات خود را تأمل می کند.

تحریریه مکتوب نامه

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید