تلاش برای درک اینکه دقیقاً چه چیزی باعث این احساس ناراحت کننده می شود اغلب شبیه جستجوی سوزن در انبار کاه است.
این می تواند از منابع مختلفی ناشی شود – تجربیات گذشته، تربیت، شرایط اجتماعی یا حتی سلامت جسمانی.
با این حال، شناسایی علت اصلی می تواند اولین قدم برای بازیابی اعتماد به نفس و در دست گرفتن کنترل زندگی شما باشد.
این مقاله آن گوشههای سایهای را که در آن شک و تردید به خود در کمین است، نشان میدهد و به این موضوع میپردازد که چگونه درک این دلایل ریشهای میتواند به شما کمک کند نسخه قویتر و مطمئنتری از خود بسازید.
1. خودگویی منفی
یکی از دلایل اصلی اعتماد به نفس پایین، خودگویی منفی است. این همان گفتگوی درونی است که ما با خودمان داریم، جایی که دائماً توانایی ها و دستاوردهای خود را مورد انتقاد قرار می دهیم و آن را کوچک می شماریم.
خودگویی منفی می تواند ناشی از شکست های گذشته، فشارهای اجتماعی یا حتی تجربیات دوران کودکی باشد. می تواند یک چرخه معیوب از شک به خود و اعتماد به نفس پایین ایجاد کند.
برای غلبه بر خودگویی منفی، ضروری است که این باورهای منفی را به چالش بکشیم و افکار مثبت و توانمند را جایگزین آن کنیم.
شفقت به خود را تمرین کنید و نقاط قوت و دستاوردهای خود را به خود یادآوری کنید. اطراف خود را با افراد حمایت کننده و نشاط آور احاطه کنید که به افزایش اعتماد به نفس شما کمک می کنند.
2. مقایسه خود با دیگران
یکی دیگر از دلایل رایج اعتماد به نفس پایین، مقایسه مداوم خود با دیگران است. با ظهور رسانه های اجتماعی، گرفتار شدن در دام مقایسه زندگی، دستاوردها و ظاهر خود با دیگران آسان تر شده است.
این مقایسه اغلب منجر به احساس بی کفایتی و کاهش عزت نفس می شود.
برای رهایی از تله مقایسه، مهم است که روی سفر و پیشرفت خود تمرکز کنید.
به یاد داشته باشید که هر کسی مسیر منحصر به فرد خود را دارد و ارزش شما را نباید توسط عوامل خارجی تعیین کرد.
دستاوردهای خود را جشن بگیرید، هر چقدر هم که کوچک باشد، و قدر توانایی ها و ویژگی های خود را بدانید.
3. شکست ها و رد شدن های گذشته
شکست ها و رد شدن های گذشته می تواند به طور قابل توجهی بر اعتماد به نفس ما تأثیر بگذارد. چه یک رابطه شکست خورده، یک رد شغل یا پروژه ای باشد که طبق برنامه ریزی انجام نشده است، این تجربیات می تواند باعث شود که ما احساس ناتوانی و بی لیاقتی کنیم.
به جای تمرکز بر شکست های گذشته، از آنها به عنوان فرصت های یادگیری استفاده کنید. در مورد آنچه اشتباه رخ داده است و کارهایی که می توانید در آینده متفاوت انجام دهید فکر کنید.
درک کنید که شکست بخشی طبیعی از زندگی است و ارزش یا پتانسیل شما را مشخص نمی کند. با در نظر گرفتن شکست ها به عنوان پله هایی برای رشد شخصی، می توانید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنید.
4. عدم پشتیبانی و اعتبار سنجی
عدم حمایت و تأیید دیگران می تواند تأثیر مخربی بر اعتماد به نفس ما داشته باشد.
بزرگ شدن در یک محیط غیرحمایتی یا انتقادی می تواند منجر به احساس بی لیاقتی و نیاز دائمی به اعتبار خارجی شود.
برای غلبه بر این، به دنبال روابط حمایتی و جوامعی باشید که رشد و مثبت اندیشی را تقویت می کنند.
اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که به توانایی های شما ایمان دارند و پیشرفت شخصی شما را تشویق می کنند.
علاوه بر این، بدون در نظر گرفتن شناخت خارجی، خود را با تأیید دستاوردهای خود و جشن گرفتن پیشرفت خود تأیید کنید.
5. استانداردها و انتظارات غیر واقعی
تعیین استانداردها و انتظارات غیر واقعی برای خود نیز می تواند به کاهش اعتماد به نفس کمک کند. این انتظارات می تواند ناشی از هنجارهای اجتماعی، فشار خانواده یا کمال گرایی شخصی باشد.
وقتی دائماً برای کمال تلاش می کنیم و معتقدیم که هر چیزی کمتر از آن یک شکست است، اعتماد به نفس ما قطعاً آسیب می بیند.
برای رفع این مشکل، تعیین اهداف واقع بینانه و دست یافتنی مهم است. وظایف بزرگتر را به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید و هر نقطه عطف را در طول مسیر جشن بگیرید.
مفهوم پیشرفت بیش از کمال را بپذیرید و به جای ایده آل های دست نیافتنی بر رشد مستمر تمرکز کنید.
در نتیجه، اعتماد به نفس پایین میتواند دلایل ریشهای مختلفی داشته باشد، از جمله صحبتهای منفی با خود، مقایسه خود با دیگران، شکستها و طرد شدنهای گذشته، عدم حمایت و تایید و استانداردهای غیرواقعی.
با شناسایی و پرداختن به این دلایل، میتوانیم در جهت ایجاد یک حس قویتر و انعطافپذیرتر از اعتماد به نفس تلاش کنیم. به یاد داشته باشید، اعتماد به نفس یک سفر است و برای شروع به پرورش آن هرگز دیر نیست.