فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله، چون آریم، چون
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش، چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی؟
آه آتشناک و سوز سینهٔ شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
شرح لغت: خمار به فتح اول و تشدید دوم میفروش/ ازل: بی آغاز و همیشگی
تفسیر عرفانی:
همواره باید تابع راهنما و مرشد خود بود؛ زیرا اوست کههای ما به سر منزل دوست است؛ همان که بر اساس مشیت خود سرنوشت ما را مقدر فرموده و ما را به آن سمت که خواهان است، میکشاند.
تعبیر غزل:
دنیا زیباست، ولی در عین حال سراسر دروغ و نیرنگ است. مراقب باش تا فریب آن را نخوری. برای رسیدن به مرادت کوشش فراوان خواهی کرد و از تجربه دیگران بهره خواهی برد. به خداوند امید داشته باش که گشایش کار تو به دست اوست و تو را به مرادت خواهد رساند.