شاید پدر و مادرت نمی دانستند چگونه به تو عشق نشان دهند. شاید هر یک از دستاوردهای شما مورد توجه قرار نگرفت. شاید شما از یک خانواده طلاق گرفته اید یا شاید مراقبان شما آنقدر سخت گیر بوده اند که وقتی قوانین بر شما اجرا می شود نمی توانید تحمل کنید.
مسئله هر چه باشد، شما زجر کشیده اید. و متأسفانه، اکثر مردم هنوز هم این رنج را در درون خود دارند و اجازه میدهند که زندگی روزمره آنها را خراب کند – اغلب حتی بدون اینکه متوجه شوند.
به عنوان کسی که کارهای شفابخش زیادی انجام داده است، یک خبر عالی برای شما دارم.
التیام زخم های دوران کودکی شما کاملا امکان پذیر است.
در اینجا 6 علامتی که قبلاً دارید آورده شده است.
1) شما یاد گرفته اید که به آرامی کودک درون خود را تربیت کنید
اگر کتابی وجود داشته باشد که در مورد روند بهبودی من بیشترین کمک را به من کرده است، باید کتاب بازگشت به خانه: بازپس گیری و قهرمان کردن فرزند درونی شما اثر جان برادشاو باشد.
و این به این دلیل است که برای التیام زخم های کودکی خود ، ابتدا باید تشخیص دهید که یک کودک زخمی در درون شما وجود دارد.
وقتی همسرتان به اندازه کافی به شما توجه نمی کند، این کودک درون شماست که احساس می کند رها شده و طرد شده است.
وقتی در انجام کاری شکست می خورید و به شدت از خود ناامید می شوید، این کودک درون شماست که نگران است شایسته عشق نباشد.
دیدن این کودک همانگونه که هستند و با دلسوزی به درد او نزدیک شوید، اولین قدم برای بهبود بخشهای شکسته شماست.
مرحله دوم؟
به پدر و مادری تبدیل شوید که آرزو دارید داشته باشید. حتی اگر والدین شما 90 درصد کارها را به خوبی انجام داده باشند، این 10 درصد است که واقعاً شما را آزار می دهد – و بنابراین این 10 درصد است که باید تجسم کنید.
بنابراین، چگونه فرزند درونی خود را با ملایمت تربیت می کنید؟
زمانی که مضطرب هستید، از راهکارهای خودآرامبخشی استفاده کنید تا سیستم عصبی خود را به حالت آرامش برگردانید.
هنگامی که شکست می خورید، آنچه را که می خواهید بشنوید به خود بگویید، مانند: «من به شما افتخار می کنم. فقط ادامه بده.»
به طور خلاصه، درک کنید که در درون شما هم یک کودک و هم یک مراقب بزرگسال وجود دارد. بگذارید یکی به بهترین شکلی که می دانید از دیگری مراقبت کند.
و اگر قبلاً عادت به انجام همه این کارها دارید، به شما تبریک می گویم!
این اولین نشانه ای است که شما واقعاً زخم های دوران کودکی خود را التیام داده اید.
2) شما خود را به خوبی می شناسید
در حالی که شفای درونی کودک در سطح عاطفی صورت میگیرد، استفاده از دلیل برای پی بردن به این که چرا آنگونه هستید که هستید به همان اندازه مهم است.
و این به این دلیل است که هرچه بیشتر در مورد ریشه درد خود بدانید، از کجا می آید و چگونه به محرک های احتمالی واکنش نشان می دهید، احتمال بیشتری وجود دارد که اقدامات احتیاطی لازم را انجام دهید و فعالانه روی خود کار کنید.
فرض کنید وقتی شریک عاشقانه تان زمانی برای معاشرت با شما ندارد، به طور غیرمنطقی عصبانی می شوید.
خوب، اگر به اندازه کافی خودآگاه هستید و متوجه می شوید که این خشم یک احساس سرپوشیده است که بر روی احساسات بسیار دردناک تری مانند ترس از رها شدن یا به اندازه کافی ارزش قائل نشدن پرتاب می شود، در حال حاضر از بسیاری از مردم که در حال شفا هستند جلوتر هستید. سفر مربوط می شود
اما تشخیص احساسات خود برای آنچه هستند، پایان کار نیست. اصلا.
افراد خودآگاه همیشه سعی میکنند به این موضوع پی ببرند که چرا این احساس را دارند – حتی اگر ناراحت کننده یا دردناک باشد.
آنها نه فرار می کنند و نه از درد خود پنهان می شوند. با آن روبرو می شوند. و با پردازش صحیح آن، از طرف دیگر قوی تر و انعطاف پذیرتر می شوند.
همانطور که روان درمانگر Mark Shelvock RP(Q)، CT، MACP، MA می گوید : “خودشناسی، بینش و آگاهی برای تغییر مثبت در زندگی یک فرد ضروری است.”
3) شما می توانید مرزهای خود را اعلام کرده و به آنها احترام بگذارید
با حرکت به سمت نشانه ای بسیار بیرونی تر، از شما می خواهم برای لحظه ای به روابط خود با دیگران فکر کنید.
هر چند وقت یکبار مرزهای خود را مشخص می کنید ، از «نه» گفتن گرفته تا ابراز بیزاری از نوع خاصی از رفتار یا اصرار بر اینکه مردم به خواسته های شما احترام بگذارند؟
و هر چند وقت یکبار به قول خود پایبند هستید و در مواقع لزوم مرزهای خود را مجدداً تأیید می کنید؟
بسیاری از افرادی که در خانوادههای ناکارآمد بزرگ شدهاند، در نهایت مردم را خشنود میکنند. آنها آنقدر عادت کردهاند که خلق و خوی ناپایدار دیگران را کنترل کنند که سعی میکنند تمام تلاش خود را برای حفظ صلح انجام دهند – حتی اگر این به معنای سرکوب نیازهای خود در این فرآیند باشد.
اگر واقعاً زخم های دوران کودکی خود را التیام بخشیده اید، به این معنی است که هدف اصلی شما دیگر وارد شدن به کتاب های خوب همه نیست. داشتن روابط رضایت بخش که ریشه در اصالت و احترام دارد.
همانطور که ندرا گلاور تواب، درمانگر در کتاب خود، مرزها را تعیین کنید، آرامش را بیابید: راهنمایی برای بازپس گیری خود می گوید :
«سختترین چیز در مورد پیادهسازی مرزها این است که بپذیریم برخی از افراد مرزهای شما را دوست ندارند، درک نمیکنند یا با آن موافق نیستند. وقتی فراتر از جلب رضایت دیگران رشد کردید، تعیین استانداردهای خود آسان تر می شود. زمانی که پاداش کلی روابط سالمتر را در نظر میگیرید، دوست نداشتن همه یک نتیجه کوچک است.»
4) روابط شما در نتیجه درد شما آسیب نمی بیند
بهترین مزیت تعیین حد و مرز این است که روابط شما در طول بحث های انفجاری از هم نمی پاشد یا به آرامی در طول زمان از هم نمی پاشید.
این برای التیام زخم های دوران کودکی شما نیز صدق می کند.
خیلی اوقات، ما آنقدر از درد کور می شویم که اجازه می دهیم به روابطمان نفوذ کند و آنها را مسموم کنیم تا جایی که کاری جز ترک نمی توانیم انجام دهیم.
اشتباه نکنید، من نمی گویم که افراد شفا یافته هرگز تحریک نمی شوند. من نمی گویم آنها هرگز ناپخته رفتار نمی کنند.
اما سعی می کنند آن را به حداقل برسانند. و آنها می توانند این کار را انجام دهند زیرا یاد گرفته اند که خود را آرام کنند، کنترل احساسات خود را حفظ کنند و احساسات خود را برای آنچه واقعا هستند تشخیص دهند.
به عبارت دیگر، افرادی که واقعاً از گذشته شفا یافته اند، هنوز احساسات غیرمنطقی را تجربه می کنند، اما اجازه نمی دهند که مانع ایجاد روابط سالم شوند .
5) بدن شما دیگر در حالت جنگ یا گریز نیست
آنی تاناسوگارن دکترای روانشناس می گوید: «کودکانی که غفلت یا آزار عاطفی یا فیزیکی را تجربه می کنند ممکن است در حالت زنده ماندن رشد کنند، جایی که کودک درونی آنها از نظر عاطفی در سنی که در آن تروما یا ترومای مزمن را تجربه کرده اند، گیر کرده است». CCTSA
او اضافه می کند؟
«کودکانی که هرج و مرج و آسیب های قابل توجهی را تجربه کرده اند، اغلب بزرگسالانی با سیستم عصبی بی نظم می شوند. بسیاری ممکن است به حواسپرتیها (مانند بازی، استفاده بیش از حد از فناوری یا رسانههای اجتماعی، ورزش بیش از حد، یا حتی رفتارهای بیمارگونه مرتبط با عشق) به عنوان راههایی برای تسکین خود و احساس اعتبار روی آورند. با این حال، این الگوهای فرار و اجتناب، تروما را تداوم می بخشد. آنها آن را درمان نمی کنند.»
من شخصاً وقتی متوجه شدم که دیگر در حالت بقا زندگی نمیکنم، واقعاً شفا یافتهام.
از طریق ایجاد روابط سالم و بهکارگیری استراتژیهای خود آرامبخش، یاد گرفتم که سیستم عصبی خود را تنظیم کنم، که به من کمک کرد احساس اضطراب کمتری داشته باشم، راحتتر بخوابم و سطح استرس خود را کاهش دهم.
اگر قبلاً در سطح فیزیولوژیکی دائماً برای خطر آماده بودید اما دیگر چنین احساسی نداشتید، این علامت دیگری در لیست ما است که علامت زده شده است.
(PS این ممکن است به این معنی باشد که شما خیلی بیشتر از قبل می خوابید. اشکالی ندارد. می تواند به این معنی باشد که بدن شما در نهایت قادر به استراحت کامل است.)
۶) با حس آرامش به گذشته خود نگاه می کنید
نه، هیچوقت هیچ چیز درست نمیشود. نه، اتفاقی که برای شما افتاد درست یا منصفانه نبود. نه، همه مستحق بخشش نیستند.
اما آیا میدانستید که بخشش واقعاً مربوط به کسی نیست که شما میبخشید؟
بخشش واقعی همه چیز در مورد شماست.
این در مورد توانایی شما در نگاه کردن به گذشته از منظر پرنده و پذیرش آنچه اتفاق افتاده است است. وقتی میتوانید واقعیت را با تمام خامیاش تصدیق کنید، درد خود را تأیید کنید، و سپس رها کنید، احساس آرامش میکنید.
این در مورد آرامش درونی است.
روبین خدام، روانشناس، دکترا، موافق است : «بخشش فقط یک عمل شریف نیست. این یک فرآیند حیاتی برای رفاه خود ما است. با کنار گذاشتن خشم و رنجش، محیط عاطفی سالم تری را در خود ایجاد می کنیم. پرورش شیوه های بخشش می تواند به طور قابل توجهی بر سلامت روانی و شفای عاطفی ما تأثیر بگذارد.
شما نمی توانید آنچه اتفاق افتاده را تغییر دهید. که خارج از کنترل شماست.
با این حال، شما می توانید مسئول شفای خود باشید. قدرت شما در آنجاست. اینجاست که می توانید خود را باز پس بگیرید – و در نتیجه زندگی شاد و رضایت بخشی داشته باشید.