روانشناسی شخصیت عبارت است از علمی که به بررسی و تحلیل شخصیت انسان میپردازد.روانشناسی شخصیت یکی از مهمترین مسائل روانشناسی است و لذا تحت بررسیهای مختلف قرار گرفته است. در روانشناسی شخصیت تئوری پنج عاملی است. این تئوری میگوید که پنج عامل اصلی، شامل همبستگی، رفاهمندی، رویایی بودن، پشتکار و پا کشیدگی هستند. برخی از روانشناسان با تمرکز بر روانشناسی شخصیت، مثل فروید، اعتقاد دارند که تمامی اعمال انسان از طریق ناخودآگاه انجام میشوند. به علاوه، مؤلفههایی مانند شهرت شخصیت، عزت نفس، خودشناسی و ارزشمندی نیز در روانشناسی شخصیت به بررسی و تحلیل میپردازند.
همه نیاز به احساس دیده شدن دارند، که اگر همیشه برای جلوگیری از طرد شدن این نیاز مهم را نادیده میگیرید، دچار احساس بی اهمیت بودن خواهید شد.
شما می توانید نیاز خود را برای ارتباط با افرادی که واقعاً شما را دوست دارند و حمایت می کنند، برآورده کنید.
اگر فکر می کنید که نباید به افکار دیگران در مورد خودتان اهمیت دهید، باید بگویم که اشتباه می کنید!. اما خبر خوب این است که نگرانی های شما معتبر است. نگرانی ها بخشی از طبیعت انسانی شما هستند و به روش های بی شماری ظاهر می شوند.
مریم لبهایش را گاز میگیرد و به این فکر میکند که آیا لباسی که پوشیده از دید دیگران جذاب است؟. آرش در مورد بازی دیشب با دوستانش شوخی می کند، هرچند که نمی توانست به فوتبال اهمیت بدهد. داریوش از فکر به اشتراک گذاشتن افکار خود با دوستانش در مورد سریال اینترنتی جدید دچار فلج تصمیم گیری شده است. اگرچه ممکن است بدانید که نمیخواهید تحت تأثیر نظرات دیگران قرار بگیرید، اما این مانند این است که به خودتان بگویید گرسنه نیستم در حالی که شکم شما میخواهد سیر شوید. واقعیت ساده این است که شما از نظر بیولوژیکی به سمت ارتباط با دیگران هدایت میشوید و بنابراین نمیتوانید تحت تأثیر تهدیدهای این نیاز نباشید.
در سطح بسیار ابتدایی، مردم حیواناتی هستند که تا حد زیادی با عضویت در جوامع تکامل یافته اند تا زنده بمانند. این مستلزم آن است که افراد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. تنها بودن در کنار دیگران در نوعی بازی موازی کافی نیست، هرچند که می تواند مغذی نیز باشد. ما باید احساس کنیم که دیده شده و شنیده می شویم و مورد توجه قرار می گیریم. ما نیاز داریم که با جامعه اطرافمان ارتباط متقابل داشته باشیم. بنابراین، ما به آنچه دیگران در مورد ما فکر می کنند اهمیت می دهیم.
وقتی اهمیت دادن به دیگران یک مشکل است
وقتی به فکر دیگران در مورد خود اهمیت می دهید، مبارزه شما اغلب به این ترس مربوط می شود که یا علاقه ای به شما ندارند یا کاملاً شما را طرد می کنند. این حساسیت نسبت به دیگران به این معنی است که شما می خواهید با آنها ارتباط برقرار کنید و بنابراین می تواند به شما در تقویت روابط کمک کند. با این حال، زمانی که حساسیت شما به دلیل این فرضیه است که دیگران احتمالاً خواسته شما را رد می کنند، بیش از حد با آنچه دیگران فکر می کنند هماهنگ می شوید. شما احتمالاً خود را پنهان میکنید و روی جلب رضایت دیگران به ضرر خود تمرکز میکنید. این روش برای جلوگیری از طرد شدن می تواند یک مشکل جدی باشد.
اگر به افرادی حسادت میکنید که به نظر میرسد به نظر دیگران اهمیتی نمیدهند، ممکن است تعجب کنید که بدانید، در واقع، آنها احتمالاً اهمیت میدهند. آنها نیز مانند شما نیاز بیولوژیکی به برقراری ارتباط دارند. با این حال، آنها ممکن است در ایجاد تعادل بین نیاز خود برای راضی نگه داشتن دیگران و نیازشان به جلب رضایت خود، بهتر عمل کنند. یا ممکن است آگاهانه یا ناخودآگاه از نیاز به خشنود ساختن دیگران فاصله بگیرند تا از احساس آسیب پذیری اجتناب کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است تقریباً به طور انحصاری و شدیداً بر روی موفقیت یا کنار گذاشتن احساسات ناراحت کننده تمرکز کنند. با این حال، آنها فقدان ارتباط را تجربه می کنند، حتی اگر این فقط یک احساس ناراحت کننده از شادی یا رضایت نبودن یا احساس بی تفاوتی عاطفی باشد.
نیاز به احساس دیده شدن
همراه با آگاهی از نیاز به برقراری ارتباط با دیگران، نیاز به احساس شناخته شدن و اعتبار در زندگی برای ما مهم است. اگر نیاز شما به دوست داشته شدن شما را وادار می کند که همیشه از بیان نیازها و ترجیحات خود به دیگران چشم پوشی کنید، بدون شک تهی شدن را احساس خواهید کرد. به این معنی که با بیان نکردن منظم افکار خود یا عدم اقدام در خصوص ترجیحات خود، در نهایت احساس تنهایی خواهید کرد و احساس میکنید که مهم نیستید.
چگونه نیاز خود را برای برقراری ارتباط برآورده کنید؟
برای رضایت بخشیدن به روابط، اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که می خواهند با خود واقعی شما ارتباط برقرار کنند. اینها افرادی هستند که می خواهند با شما وقت بگذرانند، نه فقط با کسی که قرار است آینه ای برای آنها باشد یا دستور آنها را انجام دهد. اگر آنها تعارف می کنند، ممکن است تمایل داشته باشید که کلمات محبت آمیز را رد کنید. مانند اینکه آنها چقدر از کمک شما برای کشف یک معضل فردی قدردانی می کنند یا از نظرات شما در مورد لباس هایی که باید در یک قرار بپوشند تشکر میکنند. برای درک کلمات محبت آمیز ، تمرین کنید که آگاهانه قدردانی صادقانه آنها را تشخیص دهید.
زمانی که به انجام کاری فکر میکنید که باعث میشود در مورد آنچه دیگران فکر میکنند نگران باشید، سعی کنید دیدگاهی به دست آورید. بهتر است این سوالات را از خود بپرسید:
آیا دلیل خوبی برای این باور دارم که آنها در مورد من قضاوت منفی می کنند؟
آیا دلیل خوبی برای اینکه مرا رد خواهند کرد دارم؟
وقتی تامل میکنم و تحلیل میکنم به چه نتیجهای میرسم؟
اگر فکر می کنید طرف مقابل ممکن است قضاوت کننده باشد، از خود بپرسید که چه اتفاقی می افتد و آیا نگرانی های من واقع بینانه هستند یا خیر؟. در نهایت، از خود بپرسید، آیا من حاضرم با وجود عواقب احتمالی پیش بروم؟ اگر حاضر هستید، این ممکن است به شما اجازه دهد تا کاری را که می خواهید انجام دهید. در غیر این صورت، اهمیت دادن به افکار طرف مقابل و عمل کردن بر اساس آن، میتواند برای شما منطقی باشد!.
باز هم به خاطر داشته باشید که اهمیت دادن به آنچه دیگران فکر می کنند در زیست شناسی شما وجود دارد. اما اینکه چه واکنشی داشته باشید، به خودتان بستگی دارد.