اعلام این تعداد یارانه بگیر در کشور در شرایطی انجام میشود که اساسا اعطای یارانه نقدی در کشور خواه به شکل نقدی و خواه به شکل سبد معیشت منتقدان و موافقانی دارد. طرح هدفمند سازی یارانهها در اواخر دههٔ ۱۳۸۰ به اجرا گذاشته شد و هدف آن نیز، حمایت از قشر ضعیف جامعه و کم کردن هزینهها اعلام شد. موافقان این طرح میگویند؛ هدفمندسازی یارانهها باعث ایجاد عدالت بین افراد جامعه، ولی مخالفان از مشکلاتی مثل تورم و افزایش نقدینگی به عنوان تبعات این موضوع نام میبرند.
با توجه به ارائه آمارهای جدید درباره یارانه ها، این پرسشها مطرح است که اساسا سیستم اعطای یارانه در کشور ما چه معایب و مزایایی داشته و آیا ادامه این روش به صلاح کشور خواهد بود یا خیر. علی قنبری، اقتصاددان و عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
سنگ بنای پرداخت یارانه در کشور اشتباه بود / یارانه باید محدود و کوتاه مدت اعطا شودعلی قنبری به فرارو گفت: «متاسفانه بحث یارانهها در کشور، از همان ابتدا با یک شیوه نادرست، ارائه شد و سنگ بنا را به غلط گذاشتیم و به جای این که وضع مردم را بهبود ببخشد در بسیاری از موارد آسیب زا بوده است. متاسفانه یارانهها در کشور نتوانست در بهبود و ثبات زندگی مردم اثر مثبتی بگذارد. اعطای یارانهای به صورت پرداخت نقدی و به منظور افزایش درآمد خانوارهای هدف، اعمال میشود، در عمل در کشور ما نتوانسته موفقیت چشمگیری کسب کند. حقیقت این است که وقتی قیمت کالاهای مصرفی افزایش پیدا میکند، افزایش رقم یارانه ها، نمیتواند جبران افزایش قیمت کالاها و خدمات را کند و در نتیجه هزینهای که میتوانست صرف آموزش، رفاه خانوارها و جبران شرایط زندگی مردم شود، صرف یارانهها میشود. دولت باید روی توسعه اقتصادی متمرکز شود تا آثار منفی عدم توسعه اقتصادی را از بین ببرد؛ بنابراین معتقدم که اگر یارانهها قطع شود و هزینه بیشتری برای رفاه زندگی مردم صرف شود، آثار مثبت تری بر جای خواهد گذاشت.»
وی افزود: «هیچ جای تردیدی نیست که که طرح یارانههای نقدی در کشور آنچنان که انتظار میرفت پاسخگو نبوده است. این موضوع به شکل ویژه در نقاط محروم و کم بضاعت صدق میکند. اعطای یارانه برای اشخاص در این مناطق نتوانسته تاثیرگذاری ویژهای ایجاد کند. بهتر بود به جای اعطای یارانه، دولتها بر افزایش رفاه مناطق محروم و به ویژه توسعه زیرساختها متمرکز میشدند. مردم بیش از این که نیاز به دریافت اعانه داشته باشند، نیاز دارند که زیرساختهای رفاهی با کیفیت تری داشته باشند. ما نباید سیستم نیازمندپروری را توسعه دهیم. ما باید روی افزایش توانمندی افراد در مناطق محروم متمرکز شویم. اگر به جای اعطای یارانه روی توسعه زیرساختهای کشور متمرکز میشدیم، وضعیت بسیار بهتری ایجاد میشد. حتی اعطای یارانه غیرنقدی هم ایرادهایی جدی دارد و اگرچه شاید کمی بهتر از اعطای یارانه غیرنقدی باشد، اما در نهایت به ضرر مردم خواهد بود.»
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «اعطای یارانه به شکل بلند مدت یک روش صد در صد مطرود است. یارانه، در اغلب نقاط دنیا، به شکل محدود، در بازه زمانی کوتاه و برای اقشار آسیب پذیر در نظر گرفته میشود. اصلا این چه توجیه اقتصادی دارد که به ۸۱ میلیون نفر یارانه اعطا شود؟ با این وضعیت جمعیت، چگونه ساماندهی درست رفاهی و اقتصادی انجام میشود؟ چگونه نظام اعطای یارانه تنظیم میشود؟ اصلا نظام پرداخت یارانه بر اساس چه آماری تنظیم میشود که عادلانه باشد؟ فارغ از همه این مسائل، هزینه اجرای طرح یارانه نقدی در کشورهای در حال توسعه بالاست، پراکندگی جمعیتی اقشار آسیب پذیر و محدودیت خدمات پایهای عمومی در مناطق شهری، هزینههای اجرایی طرحهای یارانه نقدی را افزایش میدهد. کشور ما از کمبود منابع مادی رنج میبرد و این یک مشکل رایج در بخش منابع دولتی در کشورهای در حال توسعه است.»
وی افزود: «این نکته را نیز نمیتوان کتمان کرد که پرداخت یارانه، موجب افزایش نقدینگی و بالا رفتن قیمت کالاهای یارانهای شده و اثرات تورمی حادی را به همراه خواهد داشت که این اثرات توزیع درآمد را به ضرر طبقههای آسیب پذیر (گروههای هدف) تغییر میدهد چرا که این گروه بر خلاف اقشار مرفه دارای قابلیت انتقال درآمد نیستند. شاید به همین دلیل است که یارانههای نقدی در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای در حال گذار و کشورهای توسعه یافته از حجم پایینی برخوردار است. چنانچه خانوارهای فقیر بخش زیادی از درآمد خود را از طریق بخش غیر رسمی به دست آورند، آنگاه یارانههای نقدی تنها منجر به کاهش اندکی در خط فقر این خانوارها شده و تاثیری در جایگزینی درآمد آنها نخواهد داشت. تاکید من بر این است که دولتها باید بر افزایش رفاه و زیرساختهای رفاهی متمرکز باشند تا پرداخت یارانهای که مشخص نیست چه تاثیری خواهد داشت یا بهتر است بگوییم تاثیر خاصی ندارد.»