در ایران 18 صندوق بازنشستگی وجود دارد که درمجموع حدود 6/23 میلیون مشترک کسورپرداز و مستمریبگیر اصلی را تحت پوشش قرار دادهاند. از بین صندوقهای بازنشستگی، صندوق بازنشستگی کشوری، سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (ساتا)، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد و صندوق وزارت اطلاعات از طریق منابع داخلی خود قادر به پرداخت مزایا و حقوق بازنشستگان خود نیستند و در بودجه سالیانه بهصورت مستقیم مبالغ چشمگیری به آنها اختصاص مییابد.
البته اکثر صندوقهای دستگاهی نیز این وضعیت را دارند، با این تفاوت که کمبود درآمد آنها از طریق دستگاه مادر (مثل سازمان صداوسیما، هواپیمایی ملی ایران و…) تأمین میشود و لذا این ارقام بهصورت شفاف در بودجه عمومی ذکر نمیشود؛ برای مثال حدود 1200 میلیارد تومان از هزینههای صندوق بازنشستگی کارکنان صداوسیما در سال 1400 از محل بودجه سازمان صداوسیما پرداخت شده است.
عوامل مختلفی در گذر زمان باعث شدهاند تعادل مالی صندوقها بههم بخورد و بحران فزایندهای در آنها ایجاد شود که در صورت عدم کنترل، در آیندهای نهچندان دور باعث بروز بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی خواهد شد، ازاینرو نیاز است با رعایت ملاحظات اجتماعی و اقتصادی، اصلاحاتی در ساختار نظام بازنشستگی ایران صورت پذیرد، این امر در عین اهمیت و فوریت، متأسفانه و عمدتاً بهدلیل واهمه سیاستگذاران از آسیب به پایگاه اجتماعی آنان تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
در سالهای اخیر، صندوقهای بازنشستگی در ایران به دلایل عمده ناشی از داخل و خارج این صندوقها، با چالشهای بسیار جدی مواجه شدهاند. استقراض این صندوقها از بودجه عمومی کشور در طول یک دهه گذشته، ۱۲ برابر شده است که ناپایداری مالی آنها را نشان میدهد. ادامه این روند در دهههای آینده به ورشکستگی کامل بسیاری از این صندوقها میانجامد. دولت باید به منظور جلوگیری از این بحران، ضمن بهبود شرایط اقتصاد کلان و ایجاد اشتغال و بهبود مدیریت سرمایهها در صندوقها، با اجرای سیاستهای اصلاحی تدریجی نظیر افزایش سن بازنشستگی بدون استثنا قائل شدن برای افراد و گروههای شغلی، به مستحکمسازی هر چه بیشتر صندوقهای بازنشستگی بپردازد.
حوزه بیمهها بر خلاف بعضی از بخشهای دیگر ذیل وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یک حوزه بسیار پیچیده با تعارضات منافع بزرگ است که مدیریت آن را سخت میکند. بهطور کلی، انتخاب درست مدیران برای صندوقهای بازنشستگی، تاثیر بسزایی بر آینده این صندوقها دارد.
تامین اجتماعی به عنوان بزرگترین نهاد بیمهای در ایران شناخته میشود؛ با توجه به این مسئله که سازمان تامین اجتماعی صرفا یک سازمان مصرف کننده نیست و به نوعی یک قطب جمعآوری منابع در ذیل دولت محسوب میشود، انتخاب درست مدیران و هیئت امنا برای این سازمان، ضرورت دارد.
افزایش سن بازنشستگی در نتیجه رشد امید به زندگی است
یکی از استانداردهای بینالمللی در رابطه با صندوقهای بازنشستگی، افزایش سن بازنشستگی در نتیجه رشد امید به زندگی است؛ در حالیکه این قاعده در ایران برعکس بوده است و با افزایش امید به زندگی، نه تنها سن بازنشستگی افزایش نیافته، بلکه تا به امروز یک روند کاهشی را طی کرده است. این مسئله ریشههای متعددی دارد؛ اما به نظر میرسد یکی از علل عدم افزایش سن بازنشستگی در ایران، ساختارهای موجود در ذیل سازمان تامین اجتماعی به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای جمعآوری و توزیع منابع در کشور است؛ که ذینفعان بسیاری برای بازنشستگی پیش از موعد در بدنه این سازمان خلق کرده و باعث ایجاد تعارض منافع شده است.
کارگزاریهای تامین اجتماعی یکی از این ساختارها هستند؛ کارگزاریها که توسط بخش خصوصی اداره میشوند و بر اساس آییننامه مجوز تاسیس آنها صرفا به بازنشستگان معاونت بیمهای ستاد تامین اجتماعی اعطا میشود، به منظور برون سپاری بخشی از امورات شعب تامین اجتماعی شکل گرفتهاند. از دیگر ساختارهایی که به منظور بررسی و پیگیری امور حقوقی کسبوکارها در حوزه بیمهای، با برون سپاری از کارگزاریها تشکیل شدهاند، موسسات حسابرسی خصوصی هستند که مجوزهای مربوط به تشکیل آنها نیز صرفا به بازنشستگان ستاد سازمان تامین اجتماعی اعطا میشود.
همچنین بررسی شکایتهای کسبوکارها در فضای بیمهای به ویژه بخشی از آنها که در رابطه با حق بیمه تعیین شده از سوی تامین اجتماعی برای آنها، صورت گرفته است در سازوکارهایی موسوم به هیئتهای تشخیص انجام میشود. اگرچه عایدی این هیئتها برای بازنشستگان ستاد تامین اجتماعی که بر اساس آییننامه، اعضا و داوران آن را تشکیل میدهند، مقدار قابل توجهی نیست؛ اما یکی از نکات مهم در رابطه با آنها، بررسی شکایات صاحبان کسبوکارهایی است که از سوی تامین اجتماعی، جریمههای سنگین بیمهای برای آنها در نظر گرفته شده است و این مسئله، زمینه مراودات مالی ناسالم در این هیئتهای بررسی را مهیا میکند و احتمال وجود آنها را قوت میبخشد.
علاوه بر این ساختارها، سازوکارهای دیگری در خارج از این سازمان وجود دارد که کارمندان ستاد تامین اجتماعی پس از بازنشستگی با ایفای نقش در آنها، گاها از مزایای بیشتری نسبت به قبل از بازنشستگی بهره میبرند؛ بنابراین افزایش سن بازنشستگی در تعارض جدی با منافع آنها تلقی میشود.
خارج از سازمان تامین اجتماعی، بسیاری از شرکتهای بزرگ و کوچک، کارمندان ستاد تامین اجتماعی را پس از بازنشستگی، برای بهرهگیری از مشاوره و ارتباطات آنان به منظور فرار از دام مسائل بیمهای، با اعطای حقوق و مزایای بالایی استخدام میکنند؛ لذا با توجه به مزایای قابل توجهی که برای بدنه سازمان تامین اجتماعی پس از بازنشستگی و در خارج از این سازمان وجود دارد، به نظر میرسد که آنها یکی بزرگترین گروههای ذینفع بازنشستگیهای پیش از موعد را تشکیل میدهند و این مانعی بزرگ در مقابل افزایش سن بازنشستگی تلقی میشود. در چنین شرایطی نمیتوان از بدنه این سازمان انتظار داشت برای اصلاح تدریجی و با برنامه سن بازنشستگی متناسب با افزایش امید به زندگی، اقدام کند.
ناشناس
کدام امید به زندگی؟بنده ۴۷ سالمه و از خدامه که همین فردا بازنشسته بشم و برم یه گوشه بقیه روزهای عمرم رو بخور نمیر بگذرونم،والله دیگه از این همه سختی و تورم و گرونی و بدبختی خسته شدم به مولا