نشانه که عزیزان ما از زندگی پس از مرگ پیام می فرستند!
1. در رویاهای ما ظاهر می شوند
متداول ترین شکل “عیادت” زمانی است که عزیزان متوفی ما در رویاهای ما برای برقراری ارتباط برمی گردند. چنین رویاهایی معمولاً شبیه بقیه نیستند، این اتفاق می افتد که عزیزان ما توسط نور بزرگی احاطه شده اند و علاوه بر اینکه خواسته های خود را به ما می گویند، به ما اطمینان می دهند که در بهترین مکان هستند.
2. حضور آنها را احساس می کنیم
بستگان اغلب گزارش می دهند که حضور متوفی را به اشکال مختلف احساس می کنند. هوا متراکم تر است، یا احساس می کنند که کسی در اتاق به جز آنها وجود دارد، در حالی که هیچ کس از نظر فیزیکی آنجا نیست. اگر یکی از بستگانی که در زمان حیاتش به حضورش عادت کرده بودیم از دنیا رفته باشد، پس از مرگش نیز به همین نسبت می دانیم که با ماست. احساس یک لمس ضعیف و ضعیف یا در آغوش گرفتن نیز می تواند نشانه این باشد که عزیزان متوفی ما می خواهند با ما ارتباط برقرار کنند.
3. آنها را بو می کنیم
بسیاری از مردم گزارش می دهند که پس از مرگ عزیزانشان بوی سیگار، دود سیگار، عطر، گل یا غذای خاصی را حس می کنند، حتی اگر آشپزی نمی کنند، سیگار نمی کشند و در آپارتمان تنها هستند. اگر بوی دود سیگار را حس کنیم و کسی در اطراف ما نباشد که در حال حاضر سیگار می کشد، اما بستگان نزدیک ما سیگار می کشیدند، ممکن است بخواهد حضور خود را به ما اطلاع دهد.
4. نشانه ها، پیام های نمادین
در حالی که بسیاری از مردم متقاعد شده اند که عزیزشان آنها را تماشا می کند و همچنان به آنها اهمیت می دهد، اغلب دشوار است که واقعاً مطمئن شویم که شهود ما درست است. در چنین مواقعی می توانیم نشانه های روشنی از زندگی پس از مرگ دریافت کنیم که نادیده گرفتن آنها دشوار است. اگر هر از چند گاهی چنین نشانه های آشکاری دریافت کنیم، می توانیم مطمئن باشیم که از «آنجا» برای ما پیام می فرستند. این نشانه ها می توانند از هر جایی بیایند، بیایید به آنها توجه کنیم.
طبق عقیدهی اسلام، مردگان از عالَم خود (که برزخ نامیده میشود) با زندگان در این دنیا، ارتباط دارند. لیکن باید دقت داشت همانطور که انسانها در این دنیا، دارای مراتب و درجاتِ نفسانی و عرفانی هستند (برخی عالی، برخی بالا، برخی متوسط و برخی پایین)، در عالم مردگان نیز چنین است. همه مانند هم نیستند. برای نمونه، نبیّ اعظم و بسیاری از هدایتگران الهی، لحظه به لحظه در ارتباط با عالم تن هستند. از همین روی، ما مسلمانان در نماز خود به پیغمبر، سلام میدهیم: «اَلسّلامُ علیکَ ایّها النّبیّ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه» و نیز بر ایشان و خاندان مطهر، درود میفرستیم و معتقدیم که سلام ما به ایشان میرسد و این ارتباط دو سویه برقرار است.
چه بسیار کسانی که در رؤیا (چه در خواب و چه در بیداری) اولیای خدا را دیدهاند و از اقیانوسِ علم و حکمت آنان، جرعهها نوشیدند. این را نمیتوان انکار کرد. گذشته از صاحبانِ سفره کرامت، حتی کفار و مشرکین هم پس از مرگ، ارتباطشان با عالم جسم، بُریده و گسسته نمیشود.
در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر میزنند.
برای نمونه، هنگامی که عذاب خدا بر گردنکشانِ قوم صالح نازل آمد، پیامبر خدا رو به اجساد بیجانِ آنان کرد و گفت که ای قوم! خیرخواه شما بودم ولی شما به خیرخواهی من روی خوش نشان ندادید.(۳) همین گفتار، که نبیّ خدا با مردگان سخن میگوید، خود دال بر این است که آنان صدای او را میشنیدند.
همانطور که پیشتر شنیدند. پیغمبر اعظم نیز پس از جنگ بدر، با کشتگان کفار، سخن گفتند. پس عدهای رو به پیامبر عرض کردند که یا رسول الله! با عدهای مُرده سخن میگویید که نمیشنوند! پس پیامبر هم پاسخ دادند: «آنان از شما شنواتر هستند. ولی نمیتوانند (به زبان ما) پاسخ دهند.»(۴)
ارتباط میان عالَمِ مردگان و زندگان چه زمانی رخ میدهد؟
گفته شد که ارتباط هست، ولی کیفیت و کمیت این پیوند، به حالات نفسانیِ زندگان و مردگان بستگی دارد. ممکن است در برخی موارد، ارتباط دائم باشد و در برخی موارد، بسیار اندک و به سختی. به عبارتی دیگر، گاهی این ارتباط، روشن و واضح است و گاهی، مبهم و تار. که تمام این موارد، بستگی به مشیّت الهی و وضعیتِ روحانیِ مُردگان و زندگان دارد. همچنین از برخی روایاتِ وارده برمیآید که در زمانهای خاصی، این روابط (میان مردگان و زندگان) بیشتر و نزدیکتر است.
برای مثال، در حدیث از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است که هر انسانِ مؤمن و کافر، پس از مرگ، هر روز ظهر، با خانواده خود دیدار و نظارهگر رفتار آنان خواهند بود.(۵) در حدیثی دیگر از امام آمده است که برخی از اموات، هر جمعه و برخی دیگر با فاصله کمتر یا بیشتری به سراغ اهل و عیال و بازماندگانِ خود میروند.(۶)
اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان میشود.
در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر میزنند، و در ظاهر یک پرنده (شاید به صورت یک شبحِ پرنده) هم به اهل و عیال خود سر میزنند. اگر از آنان خیر و خوبی ببیند، خوشحال میشود و اگر شر و گناهی ببیند، غمگین میشود.(۷)
این معنا، که روح مردگان، در ظاهر یک پرنده، به اذن خدا و با همراهی دو تن از ملائکه به عالم زندگان آمده و بر اعمال بازماندگان نظاره میکنند، در روایات متعدد از ائمه آمده است. پس در این که مردگان بر اساس مشیّت الهی، به عالم زندگان سر میزنند، امری روشن و مبرهن است.
همچنین، اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان میشود (همان گونه که دعای خیر مردگان هم چه بسا بر حال زندگان مؤثر بیفتد). اما در زمان حضورِ ارواح مردگان در عالم زندگان، اختلافاتی در روایت است، که گفته شد بستگی به میزان فضائل و کرامات و درجهی معنویتِ زندگان و مردگان دارد. برخی بیشتر و برخی به ندرت، فرصتِ دیدار با زندگان را مییابند.
پی نوشت:
۱- خداوند در این باره میفرماید: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ.[آلعمران : ۱۵۸] و اگر بمیرید یا کشته شوید، قطعاً به سوى خدا گردآورده خواهید شد.»
۲- «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [جمعه : ۸] بگو این مرگى که از آن فرار مى کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگردانده مى شوید آن گاه شما را از آنچه انجام مى دادید خبر مى دهد».
۳- سوره اعراف : ۷۹.
۴- ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، ۱۴۱۹ ه.ق، ج ۳، ص ۳۷۵.
۵- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا کَافِرٍ إِلَّا وَ هُوَ یَأْتِی أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْس (شیخ کلینى، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵، ج ۳، ص ۲۳۰.)
۶- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ… مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ کُلَّ جُمْعَةٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ (شیخ کلینى، همان، ج ۳، ص ۲۳۰).
۷- شیخ کلینی، همان، ج ۳، ص ۲۳۰ .